- گل پوش
- پوشیده از گل: زمین ز سایه ابر بهار گل پوش است ز جوش لاله و گل خون خاک در جوش است. (صائب)
معنی گل پوش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از الحان قدیم ایرانی
آهنگی است از موسیقی قدیم: تا بربم و بر زیر نوای گل نوش است تا بر گل بر بار خروش ورشان است. (منوچهری)
نام نوایی است در موسیقی
پوشیده از گل، گل پوشیده
کفش، پای افزار، نعل
آنکه لباس مندرس پوشیده است، صوفی، گوشه نشین
آنچه که ظاهر و روی چیزی را بپوشاند، آنچه که صورتی نامشخص را بپوشاند برقع نقاب، بالاپوش، مطلا مفضض ملمع، آنچه که ظاهر و باطن آن یکسان نباشد
بی سرپا، پست ناچیز، بی عار، رذل، لوطی، لا ابالی
لباس، پوشاک
لباس شب
آنچه تن را بپوشاند، جامه، لباس
خوش دل، خوشحال، مسرور، شادمان، خشنود
آنکه گل پرورش دهد، باغبان، گل پرورنده
جامه ای که شب و هنگام خواب بر تن می کنند، دستمال یا روسری که شب هنگام خواب بر سر می بندند، شب کلاه، برای مثال ز مستی باز کرده بند کرته / ز شوخی کج نهاده طرف شب پوش (سنائی۲ - ۴۲۳)
پوششی که در زیر زین و بر روی کفل اسب می اندازند
آنکه جامۀ خشن مانند گلیم بر تن کند، کنایه از فقیر و تهیدست
پوششی که بر پشت اسب اندازند: (همه زین زرین یا قوت کار کفل پوشهای جواهر نگار)، (نظامی)
آنچه گرد را بخود گیرد و مانع رسیدن آن باشیا و اثاثه گردد: پرده گرد پوش
بیدمشک
کسی که جامه گلیم پوشد، فقیر تهیدست
حریری بسیار باریک و حاکل ماورا که در آن گل سرخ را خشک میکردند و برای دعوت بعروسی با نبات بخانه مدعو میفرستادند، کیسه ای کوچک از حریر بسیار نازک که در آن گل سوری را خشک میکردند و زنان در میان جامه مینهادند تا بوی خوش گیرد
پونه تازه و جوان: گل پونه نعنا پونه
آنکه گل را تربیت کند باغبان
کسی که گل فروشد خود فروشنده گل
گل دار بوی از گیاهان
آنکه گناهان دیگران را نادیده بگیرد گناه بخش آمرزنده
آنکه جامه ای برنگ لعل بتن کرده: یاسمن لعل پوش سوسن گوهر فروش برزنخ پیلغوش نقطه زد و بشکلید. (کسائی لغ)
لباس خواب، روسری که شب هنگام خوابیدن به سر بندند
Florist